آشفتهبازار تناقض درباره کتاب جدید استاد شفیعیکدکنی
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۳۳۵۵۱
مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ایسنا گفته است که مجموعه شعر جدید استاد شفیعیکدکنی را برای بررسی و صدور مجوز به اعضایهیئتی داده و منتظر تشکیل جلسه و اعلام رأی آنهاست. بعد معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در توئیتی نوشته است: «استاد شفیعیکدکنی از مفاخر ادبی ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش هم میهن، البته توضیحات دیگرش کل این جمله را نقض کرده و گفته، ما اساساً هیچ کتابی را از جهت ارزشهای ادبی بررسی نمیکنیم و همهی کتابها را مطابق مصوبه۶۶۰ شورایعالی انقلاب فرهنگی بهعنوان دبیرخانه هیئتنظارت اتفاقاً بررسی میکنیم و به ناشر اعلام میکنیم و پیداست که کتاب استاد هم از این روند مستثنی نشده است.
آن نفر اول گفته بود که کتاب را برای تعدادی از شاعران هم فرستاده که نظر دهند. معلوم هم نیست شاعران یادشده باید کتاب استاد ما را از جهت ادبی ارزیابی کنند یا از جهت وفق با مصوبه۶۶۰. البته اگر قرار است از جهت وفق با مصوبه بررسی شود، خیلی هم مهم نیست که ممیزیار یا مصوبهبان گرامی شاعر باشد. میشود از جنس همین نرمافزارهای حساس به کلمات باشد و عمل کند. در این نوع ممیزی که دیگر شفیعی و غیرشفیعی نداریم.
یاد سالها قبل افتادم. در دورهی دوم ریاستجمهوری آقای هاشمی، محمدرضا هاشمیگلپایگانی که دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی و از نظر فکری به انقلابیون امروز نزدیک بود، وزیر علوم شد. بهعنوان خبرنگار حوزهی آموزش عالی از وزیر برای یکی از دوستان در روزنامهی همشهری تقاضای وقت مصاحبه کردم. مصاحبهای که قرار نبود در موضوع آموزش عالی باشد. خودم هم در آن مصاحبه حاضر بودم. دوست من آقای کدخدازاده از وزیر پرسید فکر میکنید اگر فردوسی الان زنده بود در گزینشهای شما برای استادی دانشکدهی ادبیات قبول میشد؟ وزیر هم صادقانه گفت، گمان میکنم قبول نمیشد.
مصاحبه پس از پیادهشدن برای وزیر ارسال شد که قبل از انتشار ببیند. آقای کدخدازاده به من گفت، حیف که این جمله را حذف خواهد کرد. وزیر دید و بسیار موارد بیاهمیت را اصلاح کرد و این جمله را نه. البته وزیر صادقی به نظر میآمد یا شاید آنوقتها کلاً وزیرها صاف و سادهتر بودند.
انتشار آن گفتگو در فضای آن روزگار موجی از اعتراض و انتقاد بهپا کرد. جواب وزیر صادقانه بود و تناقضی عجیب، ولی واقعی را در سیاستهای فرهنگی نظام آشکار میکرد. این تناقض برای خیلیها قابلپذیرش نبود. نامههایی در اعتراض به وزیر نوشته شد و استادان بزرگی ازجمله اعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی این نامهها را امضاء کردند. بهگمانم غلامعلی حدادعادل هم ازجمله معترضان به گفتهی وزیر بود.
آنچه آنموقع گفته شد و موضوع مطرحشده برای کتاب استاد شفیعیکدکنی از جهت خطای راهبردی در مورد ادبیات و آثار ادبی از یک جنس هستند؛ ارزیابی بزرگان ادبیات و آثار آنها با معیارهای منسوخ، نادرست و توسط افراد مطلقاً بیصلاحیت. این جمله صرفنظر از این قاعدهی روشن است که اساس چنین ممیزیای بیهوده، خطا و خسارتبار است.
نخست اینکه ممیزی بیهوده است، چون مطلقاً بیفایده است. ممیزی صرفنظر از نادرستی اصل آن وقتی فایده دارد (فایده برای و بهزعم ممیزان، نه برای جامعه و فرهنگ) که جلوی انتشار اثری را بگیرد. در روزگار ما آیا اساساً امکان ممانعت از انتشار و مطلعشدن مردم از محتواهای ادبی و هنری وجود دارد؟ میلیاردها تومان از بودجهی مردم را صرف ممانعت از انتشار چندصد (حداکثر) نسخهی کاغذی از اثری میکنیم که بهدلیل خوردن برچسب «مجوزنگرفته» از وزارت ارشاد با اقبال خارج از انتظار مردم، خوانندگان و بینندگان مواجه میشود و خوانده میشود و خریده میشود. چنین شیرینکاریای ۴۰ سال است ادامه دارد.
دوم اینکه ممیزی خطاست. چون ادبیات چیزی بیشتر از کلمات و معنای واژگان است. چون ادبیات مثل سیاست تاریخ مصرف ندارد. در هر زمانی، معنایی دیگرگونه مییابد و افراد با سازوکار مکانیکی، دانش اندک و توهمات مقطعی، درکی از اندیشههای مستتر در آثار ادبی ندارند. فقط به آثار بزرگان ادبیات ایران ازجمله خاقانی، سنایی، سعدی، حافظ، مولانا و دهها بزرگ دیگر که ناچار از انتشار آنها هستید، نگاه کنید تا فاصلهی عظیم دیدگاههای ممیزانهی خود و اندیشههای منعکسشده در این آثار را متوجه شوید. چه بسیار دیدگاهها که در زمانی بد و نادرست تلقی میشدهاند و اکنون موجب افتخار ما هستند. ممیزی خسارتبار است، چون بیهوده و خطاست.
همهی جوامع در استفاده از تجارب جوامع دیگر ناچارند. اگر کتابی منتشر شد که در آن مطلبی ناروا آمده بهجای صرف میلیاردها تومان برای یافتن آن ناروا، برمبنای تجربهی همهی جوامع عاقل، امکان شکایت قانونی فرد یا نهاد ضررکرده از آن محتوا از نویسنده و ناشر را پیشبینی کنیم و هزینهی دادرسی را هم به گردن مجرم بیاندازیم. البته شکایت بر مبنای قانون روشن و مقبول جامعه. هر روزگاری برای خود بزرگانی از ادبیات، فرهنگ و هنر دارد. خاصیت بشر هم تاحدودی این است که شخصیتهای بزرگ و آثار بزرگ را بیشتر در گذشته میبیند.
قصد مقایسه هم ندارم و مقایسه کار خوبی هم نیست. اما بدیهی بهنظر میرسد که استاد شفیعیکدکنی همان عطار، حافظ و سعدی عصر ماست و ممکن و بلکه بدیهی است که افراد درجات مختلفی از ارزش را برای بزرگان ادب قائل باشند و در این مورد جای مجادله نیست. انتشار خبر مربوط به ممیزی کتاب جدید استاد، بار دیگر نشانهای شد برای گفتگو دربارهی ممیزی. نشانهای بر تناقض، بیهودگی و گاه مضحکبودن. تلاش مدیران دولتی برای رفع و رجوع این مشکل نشانهی آشکار سیاست غلط و اجرای غلط است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: محمدرضا شفیعی کدکنی وزارت ارشاد قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل استاد شفیعی کدکنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۳۳۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تقدیر از سه چهره تاثیرگذار تئاتر ایران در شب کارگردان
نوزدهمین «شب کارگردان» با تقدیر از سه چهره تاثیرگذار تئاتر کشور؛ ژاله علو، علیرضا کوشکجلالی و علی شمس برگزار میشود و تندیس انجمن کارگردانان تئاتر به آنان اهدا خواهد شد.
به گزارش ایسنا، این برنامه به کوشش انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران، روز یکشنبه ۹ ادریبهشت ماه و از ساعت ۱۷ در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد و در کنار اهدای مدالیوم به اکبر زنجانپور، از سه چهره نامبرده نیز تقدیر میشود.
بر اساس این گزارش، ژاله علو سال ۱۳۰۶ در محله سنگلج و در خانوادهای زاده شد که فرهنگ برایشان اهمیت داشت. پدرش گرچه ارتشی بود ولی ذوق هنری داشت و علاقهمند بود دخترش با ادبیات کشور آشنا شود. به همین دلیل از هفت سالگی با شروع مدرسه کتاب حافظ، سعدی و شاهنامه برایش میخواند و او را تشویق میکرد تا با اشعار بزرگان کشور آشنا شود.
علو درس و مشق را در دبستان «نواختران» در خیابان شاهپور آغاز کرد و دوره متوسطه را در مدرسه «خسرو خاور» گذارند. مدتی به دانشسرای مقدماتی رفت و به دلیل علاقه به کار هنری، هنرستان هنرپیشگی را انتخاب کرد. در هنرستان هنرپیشگی نزد استادان بزرگی مانند هایک گاراگاش، دکتر نامدار که استاد فن بیان بود و خانمی سوییسی که استاد بدن و حرکت بود، مشغول نوآموزی شد. در همین هنرستان با چهرههایی همانند محمد نوری، معز دیوان فکری و ... هم شاگردی شد و اولین حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کرد. او از دانشسرای مقدماتی مستقیما وارد رادیو شد و سالها در این رسانه فعالیت کرد.
و حالا انجمن کارگردانان تندیس و لوح تقدیر خود را به پاس سالها تلاش و هنرآفرینی در حوزه کارگردانی تئاتر رادیویی به استاد ژاله علو تقدیم میکند.
علیرضا کوشکجلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، دیگر هنرمندی است که فردا مورد تقدیر قرار میگیرد. او گرچه مقیم آلمان است اما همواره در تئاتر ایران حضوری تاثیرگذار داشته و علاوه بر کارگردانی نمایشهای مختلف، در بسیاری از شهرهای کشور نیز هنرجویان را اموزش داده و با آنان آثار نمایشی مختلفی را اجرا کرده است. تماشاگران تئاتر از اجرای نمایشهای «موسیو ابراهیم» و «خدای کشتار» او خاطراتی به یادماندنی دارند.
بر همین اساسا، انجمن کارگردانان به پاس تلاشهای فراوان در حوزه آموزش تئاتر و کارگردانی از علیرضا کوشک جلالی تقدیر میکند.
اما علی شمس، دیگر کارگردانی است که مورد تقدیر قرار میگیرد. او علاوه بر کارگردانی نمایشهای گوناگون همچون «احتمالات»، «داستانهای میان رودان»، «قلعه انسانات»، «وقتی خروس غلط میخواند»، «شب دشنههای بلند»، «مخاطب خاص»، «اگر شبی از شبهای تهران، مسافری...» و ...، در زمینه تئوری و ترجمه آثار نمایشی نیز پرتلاش است و در سالهای اخیر، بسیاری از آثار معتبر نمایشی جهان زیر نظر او منتشر شدهاند. انجمن کارگردانان به پاس تلاشهای اجتماعی در حوزه تئاتر لوح تقدیر خود را به علی شمس اهدا خواهد کرد.
انتهای پیام